سال 2000 تا 2005 ،سال هایی بودند که بازیهای مثل Doom و هم سبکهای این بازی به جایگاهی عظیم در بین طرفداران دسترسی پیدا کردند.در سال 2004 کمپانی Ubisoft عنوانی با نام FarCry معرفی کرد که مانند بازی Doom باید با تمام مهماتی که داشتید به جان هیولاها می افتادید.آن سال،عنوان جدید کمپانی Ubisoft توانست نظر منتقدان را به خودش جذب کند.4 سال بعد نسخه ی دوم FarCry را عرضه کرد.اما هنگامی که عرضه شد همگان تعجب کردند.چون در بازی دیگر خبری از هیولا و اسلحه های تخیلی نبود بلکه یک داستان درگیر کننده داشت که در دنیایی واقعی اتفاق می افتاد.منتقدان این کار یوبیسافت را جاه طلبانه و بعضی یک پیشرفت می دانستند.اما به نظر من باعث پیشرفت این عنوان شده بود.سال 2012 نسخه سوم این بازی سروصدای زیادی به پا کرد.چرا که وجود شخصیتی مثل Vass در بازی باعث جذابیت دوچندان بازی شده بود و بسیاری از مردم از جمله خودم باهاش حال کردند.حال دو سال گذشت و نسخه چهارم این بازی وارد بازار شده و باید دید که توانسته است طرفداران را راضی نگه دارد؟
گرافیک بازی نسبت به نسخه سوم پیشرفت شگرفی داشته است.نورپردازی در بازی بسیار عالی انجام شده و شما را حیرت زده می کند.طراحی محیط کشور تخیلی بازی با نام Kyrat به قدری زیبا است که قابل وصف نیست.وجود درختان مختلف در بازی و تنوع بالای حیوانات و داینامیک تر شدن سیستم آب و هوا و حیات وحش ، تلفیق بازی با فرهنگ مردم هیمالیا باعث شده است که هنگامی که شما در حال بازی کردن هستید در بازی غرق شوید.به غیر از طراحی کشور کایرات ، دو منطقه دیگر نیز وجود دارد با نام های : هیمالیا که همان رشته کوهای منطقه هیمالیا می باشد و شانگاریلا که به نوعی بهشت در فرهنگ مردم هیمالیا است.منطقه هیمالیا پوشیده از برف بوده و با بافت های عمیق و خوب کوه ها در آمیخته و اصلا مصنوعی به نظر نمی رسد.همچنین شانگاریلا نیز به نوعی طراحی شده که اگر بازی کنید شاید چند لحظه ای ایستاده و فقط محیط را تماشا کنید.درختانی با برگهای قرمز رنگ که نور خورشید از لا به لای آنها بیرون زده و آسمان تا حدودی زرد رنگ جلوه ای خاص به آن داده است.به شخصه فکر میکردم که شانگاریلا چیز زیاد جالبی از آب در نیاد اما باید بگویم که اشتباه می کردم.
اگر بخواهم درباره ی هوش مصنوعی بازی حرفی بزنم باید بگویم که نسبت به نسخه ی قبل کمی بهتر شده و تغییرات زیادی در آن دیده نمیشود.ازطراحی محیط که بگذریم به طراحی اسلحه ها میرسیم.اسلحه ها نیز مثل نسخه ی قبلی بوده و قابل قبول می باشد.به گونه ای که میشه گفت تا 90% شبیه اصل اسلحه ها است.طراحی کاراکترها به خصوص و به خصوص شخصیت منفی بازی یعنی King Pagan Min بسیار جذاب است.شخصیت های دیگر نیز اعم از شخصیتهای اصلی و فرعی و یا حتی رهگذرهایی که دربازی وجود دارند ، همگی با ظرافتی خاص طراحی شده اند.طراحی حیوانات نیز بسیار خوب بوده و نسبت به نسخه قبلی تا حدودی پیشرفت کرده است.معابد موجود در بازی که با مجسمه های بودا قرار دارند زیبا طراحی شده اند و دلچسب می باشد.
گیم پلی بازی مثل قبل بوده و فقط کمی تغییرات اندک در آن به وجود آمده است.مثل انتخاب روند داستان و تغییر ناگهانی آن دست شماست.انواع سلاح های گرم و سرد در بازی وجود دارد که نمی دانید کدام را انتخاب کنید.تنوع در اسلحه بسیار زیاد می باشد و اصلا تکراری نمی شوند زیرا هنگامی که با هر اسلحه ای شلیک کنید لذتی به شما القا می شود که تابحال نچشیده اید.مراحل بازی به گونه ای طراحی شده است که اصلا تکراری نمی شوند.شاید باید چیدمان خوب مراحل را هم به آن اضافه کنم.به غیر از مراحل اصلی در بازی که روند داستان اصلی را پیش می برد ، مراحل فرعی زیادی در بازی وجود دارد که اگر بخواهید همه آنها را بروید نزدیک به 30 الی 40 ساعت درگیر خواهید شد و شایان ذکر است که اصلا این مراحلی بیهوده نیستند و هیجان خاص خودشان را دارد.همچنین در مراحل فرعی ، مراحلی وجود دارد با نام Arena که شما باید در آن با دست خالی چند راند دوام بیاورید که به نظر من نفس گیر ترین قسمت بازی همینجاست.سیستم ارتقا نیز مانند قبل وجود دارد اما مثل نسخه ی سوم تمامی مهارت ها برای یادگیری باز نیستند و مجبورید تا یک سری مراحل فرعی را بروید تا باز شود و آنهارا یاد بگیرید.برای حمل سلاح هاو وسایل بیشتر باید انبار و کیسه های خود را ارتقا دهید و اینکار را باید با شکار حیوانات و استفاده از پسوت آنها انجام دهید.در بازی دو نوع XP وجود دارد :1-XP اصلی برای یاد گیری مهارت ها،که با انجام ماموریت ها و مراحل فرعی به دست می آورید و 2- Karma XP که هرچه بیشتر شود دشمنان از شما بیشتر ترسیده و بین مردم از محبوبیت ویژه ای برخوردار می شوید..حیات وحش دربازی نیز به قدری خوب کار شده است که جای هیچ حرفی را باقی نمی گذارد.درکل گیم پلی بازی مثل نسخه سوم سری فریاد بیکران است که با کمی تغییرات بهینه تر شده است.
داستان این قسمت از جایی آغاز می شود که شخصیت اصلی بازی با نام Ajay Ghale به کشور کایرات که در دامنه های هیمالیا قرار دارد مسافرت می کند تا آخرین گفته مادرش که Mohan Ghale نام دارد را عملی کند.اما هنگام ورود به کشور توسط افراد رهبر ظالم این کشور یعنی Pagan Min رو به رو شده و آنها به یکباره به سمت اتوبوسی که درآن هستید و افرادش شلیک می کند که در این حین خود شخص Min وارد میدان شده و از این وضعیت شکایت می کند.پس از مدتی شما به حزبی به نام Golden Path یا مسیر طلایی ملحق میشوید و متوجه می شوید که پدر و مادر شما پایه گذاران این حزب بوده تا جلوی رهبر ظالم را بگیرند.داستان اصلی خوب بوده و تا حدودی شبیه به قسمت قبلی است البته تا حدودی(الانه که صدای طرفداراش دربیاد پس بهتر محطاطتر عمل کنیم).در این قسمت شخصیت اصلی فردی باتجربه تر و پخته تر است و مثل Jasson Broady در قسمت قبلی نیست که وقتی یکی را می کشد بگوید:اوه خدای من!،نه!چرا باید این آدم بمیره و… .اما Ajay می گوید آدم بد باید بمیرد.پس نتیجه میگیریم که غرغرها و پرحرفی های اورا نمی شونیم وبه نظرم خیلی بهتر است.
مثل این که کمپانی Ubisift از نسخه سوم درسی گرفته است وآن هم این است که شخصیت منفی را جذاب و گیرا طراحی کند که در این قسمت هم چنین است،اما آن گونه که باید و شاید مثل Vass نیست و جذبه و ترسناک بودن Vass را ندارد اما باز هم Pagan Min جذاب است و چیزی از او کم نمی کند.شخص دیگری به نام Yuma در بازی وجود دارد که معاون و دست راست King Pagan Min می باشد و تمام کارهای اورا ، Yuma اجرا می کند.Amita و Sabal نام شخصیت های اصلی بازی می باشد که باید در داستان بازی با آنها سروکله بزنید.این دو شخص درباره ی آینده حزب مسیرطلایی اختلاف نظر دارند و حتی تا کشتن همدیگر هم پیش میروند . این شما هستید که باید روند داستان را انتخاب کنید که با نظرات Sabal پیش بروید یا با نظرات Amita.Amita شخصیتی محطاط و میانه رویی دارد اما Sabal کمی عجول است.البته هرطوری که بازی را پیش ببرید ، نهایتا باید Pagan Min را بکشید اما اتفاقات و ماموریت ها در انتخابات شما فرق دارد.در واقع ماموریت هایی که Amita به شما میدهد با مال Sabal فرق دارد ، پس ارزش چندبار تمام کردن بازی نیز وجود دارد.
موسیقی های موجود در بازی بسیار زیبا می باشد چرا که با تم بودایی و فرهنگ مردم هیمالیا ترکیب شده و ریتم زیبایی را به شما هدیه می دهد.موسیقی های موجود در منطقه کایرات با منطقه هیمالیا و شانگاریلا بسیار فرق دارد و موسیقی ها اصلا تکراری و محدود نیستند.صدا گذاری ها نیز از کیفیت خوبی برخوردار هستند و صدای شخصیت هایی چون King Pagan Min و Ajay Ghale بسیار زیبا و جذاب بوده و با روح و جذبه ویژه ای صحبت می کنند.صدای رهگذر ها نیز قابل قبول بوده و انگلیسی با لهجه هندی و هیمالیایی سخن می گویند.تنها مشکلی که بنده در قسمت صداگذاری دیدم صدای دشمنانتان است که بیش تر از 5 یا 6 تا جمله حرف نمی زنند و شاید کمی شما را اذیت کند.
کمپانی Ubisoft برای عنوان FarCry 4 نزدیک به 1 سال و نیم دوسال وقت گذاشت که می توان گفت بازی خوبی را به وجود آورده و با وجود عناوینی چون The Crew که شش سال و Assassin’s Creed Unity چهار سال وقت گذاشته باید گفت که اگه این کمپانی برای بازیهایش وقت کمتری بگذارد موفق تر است.درباره ی بازی نیز باید بگویم که به دنبال بازی هستید که برای آن پول بدهید و تا مدت طولانی غرق در آن بشوید ، بهترین گزینه FarCry 4 است.